مـحفلِ لبــخندباشهداء😍❤️
*شهلا و پروین*
🌿🌼🌿
کسی که قبل از ما مسئول محور بود، کُدهای معروف گردان ها و گروهان ها و ادوات را از اسامی زنانه انتخاب کرده بود، 😶😬
👌برای رَد گم کردن، که دشمن تصور نکند سپاه در خط است. 😉
شبی آتش سنگین شده بود، مسئول محور از من خواست ادوات و توپ خانه را گوش کنم.✌️
معرف اداوت شهلا بود و معرف توپخانه پروین.
هر چه سعی کردم، آن طرف صدای ما را نگرفتند. 😢
تدارکات که معرفش اصغر بود آمد روی خط و ما را گرفت.😍
مسئول محور بدون این که به مفهوم جمله توجه کند حسب عادت و عرف گفت:💭
«اصغر اصغر، اگر صدای ما را می شنوی دست شهلا و پروین را بگیر بگذار در دست ما🤦😂😂😂😂
و بعد از گفتن این جمله به خودش آمد و از فرط خنده ولو شد روی زمین که این چه حرفی بود زدم!😂😅😄
دستور داد که همان لحظه معرف ها را عوض کنیم😂😉