قرار بی قرار

 

 

#طرح_کتابخانی

🌺🌺🌺

معرفی کتاب

 

کتاب قرار بی قرار

 

🔸️نشر روایت فتح

 

🔹️خاطراتی از شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده

 

شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. او آبان ماه سال 1394 روز تاسوعا در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید.

فاطمیون از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم تشکیل شده و همراه شدن مصطفی با فاطمیون روایت عجیبی دارد. همسرش نقل می کند که مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجه ها داشته است. او به مشهد می رود، ریش هایش را کوتاه می کند و به مسئول اعزام می گوید که یک افغانستانی است. مصطفی بیشتر از دو سال در مناطق مختلف سوریه درگیر نبرد با جریان تکفیر بود. و دست آخر به آرزویش که دیدار محبوب بود نائل آمد و عند ربهم یرزقون شد.

این کتاب داستان هایی را از نزدیکان و دوستان ایشان روایت می کند.

 

 

 

بخشی از متن کتاب :  

 

گویا به پرستارها اعلام کردند که سردار سلیمانی برای دیدار مصطفی آمده . یکی از پرستارها آمد پیش مصطفی و گفت : « من میدونم تو شخصیت مهمی هستی ! » مصطفی هم با بی تفاوتی جواب داد : « من و تو مثل همیم و هیچ فرقی با بقیه نداریم ! » پرستار گفت : « ولی می دونم که سردار سلیمانی به دیدنت اومده ! » مصطفی هم جواب داد : « ایشونم یکیه مثل من و تو ! » همیشه همین طوری بود . نه فقط آن موقع ، قبل از آن هم برایش مهم نبود که آدم شناخته شده ای باشد یا نه . اگر کاری انجام می داد اسم ورسم برایش مهم نبود ...

 

 قسمتی دیگر از کتاب:

 

هر کسی او را می دید دیگر نمی توانست به راحتی از او دل بکند. مصطفی قانون جذب را خوب بلد بود. می دانست چه کار کند تا یکی را جذب بسیج و دم و دستگاه امام حسین (ع) کند.

پدرش می گفت: «مصطفی به مادرش گفته شما دعا کن من موثر باشم، شهید شدم یا نشدم مهم نیست!»

 

 

🌺🌺🌺

 

کلیپ روایت شهید صدر زاده از نماز جماعت در میدان جنگ:

 



مدت زمان: 56 ثانیه

مصطفی صدرزاده:اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید زندگی نامه شهدارا بخوانید.

 

گل اشکم شبی وا میشد ای کاش..

شهادت قسمت ما میشد ای کاش..

 

🌺🌺🌺

#کتاب

#شهید_مصطفی_صدرزاده