جوانان مؤمن انقلابی

با نهضت خمینی تا انقلاب مهدی

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

حجاب یعنی...


حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن.


حجاب یعنی به همه ی نا محرمان و ظاهر بینان “نه” گفتن.


حجاب آوای ملکوتی جمال طلبی معنوی زن است.


حجاب تلالو شبنم بر چهره ی زیبای گل است.


حجاب تضمینی برای تداوم خط زیبای شرافت است.


ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است / ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است.


حجاب تداوم بخش آیه های مهربانی متقابل همسران است.


حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است.


حجاب سپری است قوی در برابر شمشیرهای تهاجم فرهنگی.


حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است.


حجاب زنجیری گران بر دستهای دیو گناه است.


حجاب گامهای بلند انسان در کوچه های معانی است.


وقتی مروارید زیبایی هایت را به صدف حجاب و عفاف می سپاری، خدا تو را آبی می کند. آنقدر آبی که آسمان به تو رشک می برد


حجاب، سپری در برابر رهزنان گوهر عفاف است و موجب کمانه کردن تیر زهرآلود چشم ناپاکان.


دختران و زنان شایسته با آراستن خویش به “پوشش اسلامی” بزرگترین معلمان اخلاق و پاکی و فضیلتند. آنان که جسم خود را ارزشمندتر از آن می دانند که هر چشمی از آن بهره ببرد، بر مسند والای فضیلت نشسته اند. حجاب، عفاف وشخصیت ومتانت زن را نمودار می کند و او را همچون مرواریدی گرانبها در بر می گیرد.

حجاب، دختران جوان و نوجوان را از طمع شکارچیان هوس حفظ می کند و آنان را در رسیدن به قله ی رفیع نیکبختی یاری می بخشد. دنیا در برابر گرفتن حجاب از زن، چیزی که سعادت و خوشبختی او را تآمین کند، به وی نداده است. دامن پاک حجاب از پلیدی ها پیراسته است.

  • ۲ ❤️
  • ۰ نظر
    • سرباز مهدی(عج)
    • جمعه ۳۰ آذر ۹۷

    به مرده میگن میشه به زنت نگاه کنیم،میگه بفرما...


    #پست_ویژه

    👣 

    بسم الله__


    ◀آن موقع ها همه چیز انقدر امن نبود....

    انقدر آرام نبود....

    غیرت ها انقدر بی رمق نشده بود....

    مرد بود و غیرتش....مرد بود و ناموسش....

    .

    ◀جسد بی جان و عریان دختر ایرانی را از تیر چراغ برق بالا بردند....دشمن را میگویم...

    جلوی چشم رزمنده های ایرانی گذاشتند!!!!😔

    .

    ◀خواستند غیرت و مردانگی بچه های خمینی را به سخره بگیرند..خواستند بگویند...

    این ناموس شماست که به تاراج رفته!!

    ببینیتش!!

    به قول امروزی ها آن را به اشتراک گذاشتند...

    جلوی چشم بسیجی ها...🙁

    .

    ◀سه نفر از بهترین جوانان این وطن پر پر شدند...

    تا بالاخره

    توانستند آن جنازه را پایین بیاورند...

    مگر شوخی بود..

    ناموس بود!

    یک گردان هم قربانی میگرفت بالاخره ناموسشان را پایین می آوردند..

    حتما که نباید زن و بچه خودشان باشد...

    مرد با غیرت ناموس دیگران را هم ناموس خودش میبیند...☝️

    .

    ◀دختر شیعه  جلوی چشم دشمن عریان باشد و مردهای شیعه نفس بکشند؟؟؟

    مگر سربازان خمینی مرده باشند...

    .

    ◀عکس ناموسش را به اشتراک میگذارد...

    و با بی غیرتی زیرش مینویسد:

    ⚫من و عشقم!!

    ⚫من و مادر خوشگلم!!

    ⚫من و خواهر گلم!!

    .

    ◀زن عکس سرلخت و برهنه اش را منتشر میکند و برادرش و شوهرش آن را لایک میکنند!!در حالی که چند هزار نفر  دیگر هم ناموسشان را با لایک پسند کرده اند...😥😔

    .

    ◀همان مرد چند پست آن طرف تر هم عکس یک شهید را به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته ما مدیون شهداییم!!!!😞

    .

    ◀عکس همان بچه شیعه با غیرت...

    همان سرباز خمینی...

    همان کسی که دارد از بی غیرتی اش زجر میکشد...

    همان کسی که نگذاشت جنازه دختر ایرانی جلوی چشم ها باشد....چه رسد به....😔

    همان کسی که توی وصیت نامه اش این همه تاکید کرده بود که ««اگر با ریخته شدن خونم حقی به گردن دیگران داشته باشم به خدا قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حجاب و بی حیا نمیگذرم!!»»✋

    .

    ◀مرد با غیرت این روزها..

    تو را به خدا قسم بگو...😭

    بگو آن شهید چه کار کند تا حاضر شوی عکس ناموست....زن شیعه را از جلوی چشم های هرزه برداری؟😔

    چه کار کند تا ناموست را به اشتراک نگذاری؟؟؟

    ناموست را بیت المال کرده ای؟حاشا به غیرتت!!😒

    مگر نمیبینی...

    نمیبینی دشمن چطور دارد به ناموس شیعه...

    به ناموس ایرانی میخندد؟؟😔


    #التماس_تفکر


  • ۲ ❤️
  • ۲ نظر
    • سرباز مهدی(عج)
    • پنجشنبه ۲۲ آذر ۹۷

    تو راه خوابگاه و دانشگاه

      


    خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟☹️

    خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟😏

    خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟😣

    ایـنها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!😞

    بیچــاره اصــلا” اهل این حرفـــــها نبود…😔


    این قضیه به شـــدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود وبه محـــل زندگیش بازگردد.

     

    به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت

    شـاید می خواست گـــلــه کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی دخترک وارد حیاط امامزاده شد…

    خسته…

    انگار فقط آمده بود گریه کند…دردش گفتنی نبود….!!!😭

    رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست.

    زیر لب چیزی می گفت انگار!!!

    خـدایـا کـمکـم کـن…❤️

    چـند ساعـت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…

    خانوم!خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی!!!

    مردم می خوان زیارت کنن!!!

    دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند…😱

    به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…

    امــــا…

    امــا انگار چیزی شده بود…

    دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!😳

    انگار نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!!!😳

    احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!

    فکر کرد شاید اشتباه میکند!!! 

    اما اینطور نبود!

    یک لحظه به خود آمد…

    دید چـــادر امامــزاده را سر جـــایــش نگذاشته…!!!😍

            

                🌹چادر یعنى امنیت🌹


  • ۲ ❤️
  • ۳ نظر
    • سرباز مهدی(عج)
    • جمعه ۹ آذر ۹۷
    لوگو روشنگری